95/3/14
5:35 ع
سید حسن مصطفوی در برنامه نگاه یک شبکه اول سیما گفت:
«عده اى که در انقلاب نقشى نداشتند، وقتى پلو را آوردند سر سفره نشستند.»
تهمت همراهی نکردن با انقلاب بارها از سوی هاشمی و حامیانش به شخص علامه مصباح وارد شده است و باوجود ارائه مستندات کذب بودن این ادعا، این بار از سوی کسی که هاشمی چند ماه قبل از انتخابات او را علامه! نامید، تکرار میشود که به همین مناسبت برخی از عناوین فعالیتهای انقلابی علامه مصباح به همراه منابع آن در ادامه تقدیم میگردد:
1-امضای نامه اعتراض آمیز فضلا و مدرسین حوزه علمیه قم به هیئت دولت نسبت به بازداشت امام8 مهر42 (روزنامه جوان، 14شهریور 78صفحه1-2)
2-تشکیل هیأت موسسین با حضور در شورای 11 نفره (با حضور افرادی مانند مقام معظم رهبری و هاشمی و قدوسی و …) که بعد از تبعید امام ( در سال 1343) تشکیل شد و مسئول تنظیم اساسنامه و مسئول تبلیغات این شورا
3-امضای نامه جمعی از علمای حوزه به هویدا درباره اوضاع نابسامان ایران29 اسفند43 (اسناد انقلاب اسلامی جلد3 صفحه 106)
4-حضور در جلسه علمای حوزه علمیه پس از تبعید امام در سال1343 با حضور منتظری، سعیدی، ربانی، مشکینی و هاشمی ( http://yon.ir/KHlE )
5-اداره و انتشار نشریه انتقام در سالهای 1343 تا 1344 ( http://yon.ir/bN8Q )
6-همکاری در انتشار مقاله در نشریه بعثت (44-42) ( http://yon.ir/vw79 )
7-امضای نامه جمعی از علما و فضلا به هویدا در اعتراض به ادامه تبعید امام30 آبان 44 (اسناد انقلاب اسلامی جلد3 صفحه 130)
8-تشکیل هسته مبارزاتی با محوریت استاد مصباح و هاشمی و ربانی و چندنفر دیگراز بزرگان پس از تبعید (1343) حضرت امام. (سیدمحمود دعایی در پا به پای آفتاب، ج2، ص14).
9-همکاری در سازماندهی روحانیت غیر متشکل پس از تبعید حضرت امام 42-43 (سیدمحمود دعایی، کیهان اطلاعات، 9/6/1378)
10-و نوشتن نامه ی فضلا و علمای قم در پاسخ به نامه امام خمینی در تبعید (دعایی، کیهان اطلاعات، 9/6/1378)
11-نوشتن نامه به امام خمینی در سال 1344 پس از تبعید امام خمینی و فرزندش آیتالله مصطفی خمینی از ترکیه به نجف (دوانی، 5 و 6/ 158-159)
12-امضای نامه جمعی از فضلا و محصلان حوزه علمیه قم به مراجع ایران و عراق در اعتراض به بازداشت جمعی از فضلا، فروردین45 (اسناد انقلاب اسلامی جلد3 صفحه 188)
13-استادمصباح تحت تعقیب اواخر سال 1345 ( http://yon.ir/QJAD )
14-مستندات ساواک مربوط به تحت نظر و تعقیب بودن مستمر استاد مصباح در سال 1347 ( http://yon.ir/aYjd )
15-نامه اساتید حوزه علمیه قم به امام 14خرداد49 (اسناد انقلاب اسلامی جلد3 صفحه 196)
16-امضای نامه عرض تسلیت علمای قم به حضرت امام در خصوص فوت آیت الله حکیم در سال 49 باعنوان “آیت الله العظمی” که اعلام مرجعیت و اعلمیت حضرت امام به شمار می رفت (نهضت امام خمینی(ره)، ج2، صص1و780).
17-حمایت از امام و انقلاب با نگارش نامههای انقلابی، از جمله نامههای متعدد ایشان به زبان انگلیسی برای سازمان ملل و کمیسیون حقوق بشر به عنوان نمونه درباره حمله کماندوهای شاه به مدرسه فیضیه و مجروح کردن عده زیادی از طلاب (نهضت امام خمینی(ره)، جلد2صفحات 308 الی 323)
18-چاپ و توزیع اعلامیهها و سخنرانیهای ضد رژیم امام که در اسناد ساواک نیز بعضا به آنها اشاره شده است (مرکز اسناد انقلاب اسلامی، جلد3 انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی چاپ اول، تهران، پاییز 1374).
19-میزبانی از برخی جلسات سری در خانه شخصی ایشان (خاطرات ایت الله خرم آبادی جلد1 صفحات 320 الی 323)
20-نگارش نامه تحلیلی حاوی آخرین اخبار روز برای حضرت امام خمینی(ره)، همین نامه بعدها به دست ساواک رسید و دردسرهای فراوانی را برای ایشان ایجاد نمود. (سیری در ساحل، صفحه 97)
21-ساواک در تعقیب علامه مصباح (اندیشه ماندگار، صفحه 162)
22-اعلامیه اساتید و فضلا درباره فاجعه خونین 19دی قم12 دی 56 (اسناد انقلاب اسلامی جلد3 صفحه 239)
مسئله قابل ذکر این که سابقه انقلابی علامه مصباح برای قبل از سال 1342 و پس از انقلاب از سوی کسی تکذیب نشده است و الا سوابق انقلابی ایشان برای این مقاطع هم بسیار و بیشمار است، لیکن آن بهانه ای که باعث تهمت عدم همکاری علامه با انقلاب شده است این بوده که علامه مصباح پیشنهاد همکاری با مجاهدین را با این دلیل که حجتی برای همکاری با این گروه منحرف نمی بیند نپذیرفت البته بعدها این گروه به دلیل سوابقشان به منافقین معروف شدند و منحرف بودن شان با خیانت به انقلاب و همکاری با صدام و انجام هزاران ترور در کشور اثبات شد. (http://yon.ir/R3vW)
و اما همه این اتهامات تنها بهانه هستند و عامل اصلی غضب و کینه نسبت به علامه مصباح که رهبری او را باعث پرشدن خلأ علامه مطهری و علامه طباطبایی خواندند، روشنگری ایشان در برابر انواع جریانهای انحرافی و پایبندی ایشان به انقلاب و ولایت است که عرصه را برای برخی که به دنبال ایجاد انحراف در مسیر انقلاب هستند تنگ نموده است.
جالب این است که علامه انتخاباتی که به جای فضل خود، نانش را مدیون نام پدربزرگش است، علامه مصباح را که هرگز دنبال مقام و نام و نان نبوده را به پلوخوری انقلاب متهم میکند.